محل تبلیغات شما

Empty Sky



یا من وعده صادق؛ ای که وعده اش راست است

یه اخلاق خوب، یه اخلاق بد. از آدمایی کهتوی هیئت سواد رسانه دیدم.

اخلاق خوب: این، مخصوص آقای باطنیه. ایشون هروقت توی هربرنامه ای، جدا از سلام کلی که با همه دارن سعی می کنن جدا جدا یه سلام واحوالپرسی با همه داشته باشن. این خیلی حس خوبی رو به مخاطب القا می کنه.اینکهتک تک آدمای این جمع با ارزش و قابل احترامن. توی سخنرانی، ارتباط گیری و .هرجایی که شما بگید این موضوع شدیدا حائز اهمیته، که به تک تک افراد حس ارزش و محبتهدیه کنید.

اخلاق بد: من و نازنین با دوتا از بچه های سواد رسانه سوارمترو شدیم. اول همه چیز خوب بود و می گفتیم و می خندیدیم و قربون صدقه هم می رفتیم،تا اینکه یه خانم از صندلیش پا شد. یکی از این بچه ها سریع رفت نشست. دفعه بعد،یکی دیگه بلند شد. این دفعه اون یکی هم بدون هیچ صحبتی سررررریع رفت نشست! خبعزیزجان من تو که تا همین دو سه دقیقه پیش انقدر قربان شما، چه عالی، چه خوب، بهبه چه چه می کردی بد نیست یه تعارفم بزنی! حالا بعد نشستم یه تعارف خشک و خالی عیبنداشت به خدا!


یا عفو؛ ای درگذرنده

این آهنگو گوش بدید و ببینید:

آهنگی که شنیدید کاری از گروه NZK بود که ساوانو رهبریش رو به عهده داره. ساوانو بین مردم ژاپن، ازنظر محبوبیت، فراگیری و تحسین مردم، وضعیتی شبیه آریا عظیمی نژاد توی ایران داره. (میگمشبیه، اما واقعا چیز دیگه ایه) با این تفاوت که اون مدام در حال فعالیت و گذاشتنکنسرت های رنگارنگ توی کشورهای مختلف با زمینه های کاری کاملا متفاوته. اصن اثریکه برچسب ساوانو بخوره، درجا بین مردم پذیرفته و تبدیل به یه شاهکار هنری میشه.

تشریف ببرید ادامه.


یا رافع الدرجات؛ ای بالابرنده مرتبه ها

سه شنبه درو که باز کردم، دیدم محمدحسین وسط هالبا کلی پتوی گرم و آبجوش نبات و . ولو شده. مامان گفت: محمدحسین امروز حالش تومدرسه بد شده، زنگ زدن گفتن ببرینش خونه.

بعد متوجه شدیم نصف بچه های کلاس اول همین وضعیتبراشون پیش اومده(بی ادبی، بالا اوردن) و این احتمالو میدیم که شیری که بهشون دادنتو مدرسه، مسموم بوده.


یا خیر معروف عرف؛ ای بهترین شناخته شده به نیکی


روح الله زم دستگیر شد، مدیر آمدنیوز. کانالتلگرامی که توی شورش 96 نقش عمده ای داشت.

توی مصاحبه ای که ازش گرفته بودن، یه سری صحبتاکرد که به نظرم ظرفیت بررسی از منظر سواد رسانه ای رو داره.

زم گفت:

فکر نمی کردم دولت فرانسه همچین کاری بکنه.

در کل نمیشه به دولت ها اعتماد کرد.

همون طور که می بینید، مدام در تلاش بود تا مقصرقضیه رو دولت فرانسه» نشون بده. یعنی بگه، دولت فرانسه منو ول کرد و این باعث شدمنم گیر بیفتم. این موضوع باعث میشه تا کار سپاه کم اهمیت تر و کوچیک تر به نظربرسه، توی ذهن این طور القا بشه که: دولت فرانسه اونو کنار گذاشت، اونم دستگیر شد.

در حالی که سپاه و رسانه های راستی میگن این آقاطی یه عملیات فوق العاده دستگیر شده به طوری که سرویس های بزرگ امنیتی دنیا تا مدتها نمی تونن کشفش کنن.

لحن صحبت کردنش هم به شکلی بود که انگار اصلا ازکاراش پشیمون نیست، و یه جوری همه چی رو بلغور می کرد که گویا زورش کردن همچینجملاتی رو به زبون بیاره(شایدم کردن، نمیدونیم!):طبیعتا باید به عذرخواهی بکنم(!) و اینکه امیدوارم روند قضایا به سمتی بره که بشه این اتفاقاتی که افتاد توی این سه چهار سال اخیرو جبران کرد!» تروخدا عذرخواهی و اظهار پشیمانی می بینید؟! برای این جمله نزدیک بود با مشت توی تلوزیون بکوبونم: تو اصلا حق عذرخواهی از این ملت رونداری. برو گم شو.

میخواستم بگم زم، حتی توی مصاحبه بعد دستگیریش همبی خیال عملیات روانی نمیشه.

الآنم که کل بی بی سی در تلاشه تا اینو یه چیزعادی جلوه بده. زنش میگه: داشته میرفته بغداد. دوستش که مصاحبه کرده هم همین طور.


یا ذاالفخر و البها، ای صاحب فخر و زیبایی
نتیجه تصویری برای ‪philosophy gif‬‏

یه عادت خوبی که من امسال پیدا کردم(پارسال میخواستم عملیش کنم، خیلی نمی شد) اینه که صبحا 45 دقیقه میرم تو کتابخونه و مطالعه کاملااااا غیر درسی دارم. علتش هم اینه که پارسال به احوالپرسی توی کلاس و صحبت کردن با بچه ها می گذشت(که البته کار درستی بود. برای برقراری ارتباط سالم) ولی جو کلاس امسال یجوریه که چراغا خاموشه، همه خوابن یا توی حیاط و . خلاصه منم میرم توی بهشت خودم،کتابخونه، غرق میشم. کاش میشد آدم تا ابد، ابد زندگی کنه و کل کتابای جهان رو بخونه.(این چند هفته این موضوع رو از اعماق قلبم حس می کنم. کلیشه نیست) عمرمون چرا انقدر کوتاهه؟
راستی جدیدا پارچه روی میزارو هم آبی کردن، خیلی حس خوبی میده جاتون خالی. 
اوه، می خواستم از ویل دورانت بگم! بریم ادامه.

یا من هو فی عظمته مجید؛ ای آن که در عین عظمتش برجسته است

این دو هفته ای که گذشت(میشه از چهارشنبه 3 مهرتا 17مهر) هفته خیلی عجیب غریبی برای دنیای مانگا بود. عجیب از این جهت که تک تک مانگاهایی که دنبال می کنم توی بهترین وضعیت خودشون بودن! حالا دوست دارم روی هرکدوم از چپترای خوب این مانگاها صحبت کنمو بگم چرا این هفته-میشه گفت-بهترین دوهفته سال بود!


یا من یطعِم و لا یطعَم: ای که بخوراند و خورانده نشود

دوشنبه،وقتی از جلسه نوآوری شریف بازگشته، بازی کرده و سرشار از خوشحالی بودم، یادم افتاد،به به! امشب قسمت 13 وینلند قراره پخش شه!

برایما انیمه بینان(مخصوصا فصلی بینان) قسمتای 13 و 14 از اهمیت خاصی برخوردارن، اونم بهخاطر: شروع اوپنینگ و اندینگ جدید.

و مناینجام تا درباره اوپنینگ جدیدمون، Dark Crowبیشتر صحبت کنیم.(و یه ذره هم درباره اندینگ)

این کار خیلی لذت داره. کاشکی میشد هر هفته یه اوپنینگ تحلیل کرد، و ای کاش منبعی بود که بیشتر سینماتوگرافی رو ازش یاد می گرفتم.


یا من یحکم و لا یحکم علیه؛ ای کسی که حکم کند و کسی بر او حکم نکند.

قبل از اینکه شروع کنم، برنامه ی پست گذاشتنوبلاگ رو می ذاریم یکشنبه شب یا سه شنبه شب ها(بیشتر روی سه شنبه شب حساب کنید).آخر هفته ها هم به طور نامشخص پست میذارم.

بریم سر ماجرامون! از وقتی که کلاسم عوض شده، با آدمای جدیدیدمخورم. آدمای عجیب غریب! به نظرم انقدر چیزای جالب وجود داره که از روی زندگی همشون میشه یه فیلم /داستان/ سریالساخت. البته، توی این پست نمیخوام درباره ی آدمای جدید صحبت کنم، صحبتم از آدمایقدیمیه.



یا من یخفی علیه ذره من العالمین، ای که ذره ای از عالم از او پوشیده نیست



این هفته هم به خوبی و خوشی گذشت و من به جز دوشنبه که خدمتتون عرض کردم، برنامه ی درس خوندن رو مصمم دنبال کردم. کتاب تستام هم که شکر خدا کامل شدن(آقای اسلامی با 40درصد تخفیف برامون گرفت، چون معلمه و امشب به دستم رسیدن) و خلاصه دیگه بهونه ای نمونده! از پیشرفتای این هفته میتونیم به: بازی کردن با اعضای خانواده، پیش بردن کتاب خوندنم و قطع نکردنش(غیر درسی منظورمه)، چهارشنبه درس خوانی، جدول تست زنی و درصدگیری(برای هانیه، دختر همسایمونه)، پر کردن جدول زمان مدرسه و همون روز خوانی با شدت مناسب اشاره کنیم. شکست رو هم میشه توی دیرخوابی(قابل توجیه نیست) و خوش گذرونی دوشنبه دید اما به نظرم لازم بود. حال به بررسی روندی که توی این دو سه هفته شروع شده می پردازیم. چی شد، و چرا؟! فاطمه زهرای شه خوان، چطور یهو تن به یک جا نشینی داد؟
(توی این پست به خوبی/بدی این روند اشاره نمی کنیم. صرفا علت ها بررسی میشن.)


یا خیر المحسنین؛ ای بهترین احسان کنندگان



دوره ی جدید استارتاپ ویکند! باورتون میشه؟!

داستان از اینجایی شروع میشه که دوشنبه بعدازظهر،آخرای زنگ، به ما یه رضایت نامه دادن که توش نوشته بود: از دانش آموزان برتربرای حضور در رویداد استارتاپ و کارآفرینی در مدرسه فدک دعوت می شود و .

روز: 7تا 14(سه شنبه) 8 تا 19(چهارشنبه) 8 تا19(پنجشنبه، وزارت اطلاعات و ارتباطات)



یا کاشف الکروب؛ ای از بین برنده ی غمها

نتیجه تصویری برای ‪depression artistic gif‬‏

عصر جمعه، حالم زیاد خوب نبود. نمی دونستم چی کارکنم. خوشحال نبودم. دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت. تو تعطیلاتم بودم، که کلا آدمناراحت و افسرده میشه. در کنارش چون از خدا دور میشه یه ناراحتی به خاطر  دوری از مبدا و اصل خودش هم بهش دست میده(کهالبته دینمون برای اینکار چاره گذاشته، من عمل نکردم) و داشته باشید این موضوع روکه عصرای جمعه آدم کلا دلش گرفتست.



یا کافی من استکفاه؛ ای کفایت کننده کسی که از او کفایت خواهد

توی کلاس تاریخ، وقتی داشتیم درباره انگیزه های مردم برای مشروطهصحبت می کردیم خانم گفتن: اضافه کنید چارچوب گریزی جامعه ایران رو. ما ایرانیا ذاتاشورشی هارو تحسین می کنیم. قانون گریزیم. از چارچوب ها فرار می کنیم. حتی کسی همکه اختلاس می کنه، گاهی به شوخی می گیم: ای زرنگ، کاشکی به منم یاد می داد! ویادمون نره مهم ترین حقایق یک جامعه رو شوخی ها تشکیل میدن.



یا من یهدی و لا یُهدَی؛ ای که هدایت کند و هدایت نپذیرد
حتما شما هم یکی از منتقدین نسبت به آزمون ورودی مدارس تیزهوشان هستید. جدای از بحث پارتی بازی، آزمونی که باید مثل یه الک تیزهوش رو از غیرش جدا کنه، اصلا تو کارش موفق نیست و هرکس و ناکسی وارد این مجموعه مدارس میشه.
داشتم به این موضوع فکر می کردم که آیا اصلا طرح آزمونی که بتونه این کارو بکنه شدنی هست؟!
که یاد المپیاد دوست داشتنی خودمون افتادم.
طراح دو مرحله ی اول المپیاد ما، آقای حسام بودن. به جز یه سری ایرادات جزئی، می تونم بگم این دو مرحله آزمون بهترین آزمون ورودی بود که می تونست گروه 42 نفره ی ما رو انتخاب کنه. تک تک اعضای این گروهی که با آزمون انتخاب شدن، آدمای خلاق، رسانه فهم، دغدغه مند و نگرانی بودن که نهضت سواد رسانه بهشون نیاز داره. واقعا به جرئت میشه گفت یک نفر هم از این جمع همین جوری نیومده بود. توی جمع های مختلفی که قرار گرفتم این اولین جائیه که آدما انقدر باانگیزه اومدن. چرا؟ چون با سنجش قوی ای روبه رو بودیم.
بنابراین، طرح سوالات آزمون ورودی تیزهوشان واقعا کار مشکلیه. شما می خواید از این جامعه چندمیلیونی با استعداد، یه جامعه به نام سمپاد تشکیل بدید و بذرایی که توان بیشتری دارن رو توی خاک بهتری بریزید. مشخصه کار آسونی نیست.
اما در عین حال؛ نشدنی هم نیست.


یا من هو فی قربه لطیف؛ ای آن که در نزدیکی اش لطیف است.

به یاد می‌آورید که گفتم هایکیو در استفاده‌ی متنوع از استعاره هایش استاد است؟ شما به من بگویید کجای کلاغ» غرورآفرین و هیجان‌انگیز است؟ حالا فقط بنشینید و ببینید چه حسی پس از دیدن این اوپنینگ پیدا می‌کنید.


یا حسن البلا؛ ای نیک آزمایش

قبل از خوندن این پست: یه نگاه به آلبوم What's wrong with our society بندازید.

یکشنبهرفته بودیم دندونپزشکی، منشی خیلی سر و وضع بدی داشت. مامان همین جور که منتظربودیم نشست توی یه برگه توضیح داد که: ما برای رضای چه کسی زندگی می کنیم و.بعدم حدیث پیامبر.

نشونمداد و گفت: خوبه؟



سلام و درود خداوند بر شما باد! فاطمه زهرا شاد و سرحال اینجاست!
حقیقتا که این هفته حسابی جوگیر شدم و همش درس خوندم.امروز هم کلی شیک زدم زیر همش و خستگی در کردم.هوووف!(البته از کار پژوهش غافل نشدم. اصن به بهونه پایان نامه هیستوریا امروزو به باد دادم.) اوه! قرار بود قضیه پایان نامه هیستوریا رو بگم.


یا من نفذ فی کل شی امره؛ ای که در هر چیز دستورش نفوذ کرده

از این چرت و پرتا توی یوتیوب زیاد هست
اما این دفعه واقعا نتونستم جلو خودمو بگیرم! خلاصه که دم خلاقیت بشری گرم
بگم که دفترچه خاطرات هشتممو پیدا کردم! خیلی خاطره انگیز بود، چقدر خوشحالم که الآن برگشتم به عادت خاطره نویسیم چون در این صورت با دیدن دفتره افسوس می خوردم. وقت نکردم همشو بخونم اما اگه بشه بعد درست خوندن و تحلیلش دربارش می نویسم. فعلا تا اینجاهایی که دیدم در حال ذوق کردن از گرفتن کارنامه ترم دوم و دوم شدن تو پایه(و جلو زدن از عرب سلمانی!)بودم. بعدشم تابستون شده و صفحات رنگ و بوی شادی و تفریح و 8تایی آنه شرلی رو گرفتن. قربون خودم برم، با چه ذوقی خوندم من این 8جلدو!
 و اینکه یه صفحه دیگه هم پیدا کردم که مربوط می شد به اولین برخورد من با اتک.اون موقع هم علاقه داشتم به نقد کردن، اما چه نقد مضخرفی نوشتم در این باب(واقعا خجالت می کشم ازش!)انقدر از دیدن خود اتک شگفت زده بودم که فقط یه سری خزعبلات پشت هم ردیف کردم.
این بود! فردا امتحان دینی داریم از درس 5و6 و من 6رو نخوندم هنوز. برم سراغش.
و یادم بندازید آخر هفته حتما ماجرای پایان نامه هیستوریا» رو تعریف کنم

یا من هو شدید العقاب؛ ای سخت کیفر دهنده

یک ماه از موقعی که برنامه ماهانه مهرمو ریختمگذشت. حالا وقت بازبینی و محاسبه شخصیه. این ماه چطور بود؟ چقدر از خودم راضیبودم؟ و برای ماه دیگه میخوام چی کار کنم؟

مهرماه شروع خوبی داشت اما پایانش به خاطرتعطیلیای زیاد به تنبلی طی شد. از وضعیت درسیم راضیم، توی تفریح زیاده روی کردم،به ورزش نرسیدم و دوست دارم بیشتر کتاب بخونم.

برای ماه دیگه.واقعا میخوام برای فعالیتایی کهدوسشون دارم، یعنی تفریحاتم زمان هفتگی اختصاص بدم تا انقدر باز و آزادانه نباشهکه ببینم ای داد، چقدر وقتم تلف شد!

تو فکرشم یه گروه متشکل از چنتا بچه ی اهل و پایهی درس خوندن بذارم، که توش باهم برنامه هفتگی بریزیم، به هم انگیزه بدیم، مشکلاتکارمون و برنامه ریزیمون رو بررسی کنیم.وقتی اینجور کارا گروهی میشه، پایبندیآدم هم میره بالا و از دوستاش گاهی چیزای خوبی می شنوه که به فکر خودش نمیرسه. امااین کار یه سری آفتا هم داره، ریزش و شل اومدن آدما وسط کار یکی از موارده.

پارسال مجبور بودم هفتگی جمعا یک ساعت و نیمپیاده روی داشته باشم، اما امسال همش توی خونم و واقعا حس کرختی و بدن درد دارم.واقعا باید یه فکری به حال خودم بکنم.

یه چیز جالبی که باهاش آشنا شدم، جدول Habit Tracker بود. توش عادتا رو می نویسی و توی 30روز، بررسی می کنی هرروز این عادتی که میخواستی برای خودت درست کنی انجام دادی یانه. منم از این جدولا میخوام!


یا من هوالکبیر المتعال؛ ای که بزرگتر و برتر تنها تویی

پنجشنبه 4 قسمت از انیمه Bobylon رو دیدم. با این اسم یاد چی می افتید؟ من که یاد دیکشنری. یه ذرههم که خوندم مثل اینکه اسم حکومت بابل در گذشته بوده. داستان بررسی پشت پرده تولیدغیر قانونی یه دارو، توسط بازرس، کارآگاه، پلیس یا دادستانی(واقعا نمیدونم شغلشچیه؟!) به نام زِن.



یا دافع البلیات؛ ای برطرف کننده بلاها
این هفته

پس از مدت ها یه پائیز واقعی رو تجربه کردیم، نه؟

میشه گفت تا چندسال پیش چیزی که به عنوان پائیزمی شناختیم، یه تابستون سرد بود. زمستونمون هم یه نوع پائیز به حساب میومد. امابارونای پائیزی و سرمای هوای این هفته بهمون ثابت کرد خداجون واقعا یه نظر ویژه ایبه این شهر کرده و ایشالا اتفاقای خوبی میفته! من خیلی خوشحالم.هوا سرده و منمسرمایی، اما از رو نمیرم. میرم زیر بارون، تو هوای سرد قدم می زنم و کیف می کنم. مشکل بارون که حل شد، امیدوارم مشکل ریزش زودهنگام برگا توی تابستون هم حل بشه که سال دیگه یه پائیز نارنجی بارونی داشته باشیم.

یکی از عجیب ترین تجربه هام، شنبه صبح بود که بهخاطر بارون زیاد و دیرکردن راننده سرویس نزدیک 20 دقیقه جلوی در خونه رو به بارونمنتظر ایستادم. اون موقع خیلی استرس داشتم که نکنه سرویس اصلا نیاد، کی کتابموبخونم و. ولی الآن که بهش فکر می کنم، عجب هوا و خاطره ی پائیزگونه ای بود!بهانه ای شد تا بیشتر پائیز و حس و حالش رو لمس کنم-همیشه پائیزو بدترین فصل سالمی دونستم-اما الآن نظرم عوض شده، پائیز فصل خیلی قشنگیه و دنیایی برای خودش داره.



یا کالی من استکلاه، ای نگهبان کسی که از او نگهبانی خواهد

نتیجه تصویری برای ‪translation gif‬‏

هفته ی پیش، من مانگای کایچو وا مید ساما! روخوندم وآه سرم درد گرفت! لعنت به این مترجم که به معنای واقعی کلمه داستان روزهرمارم کرد!

نتیجش این شد که دکتر برومندنیا احساسات و تفکراتدیرینش در این حوزه یهو غلیان پیدا کرد و طی یه مقاله به نکات قابل توجه برایهر مترجم مانگا» پرداخت! هفته ی پیش که داشتم می نوشتمش فکر نمی کردم انقدر طولانی بشه، اما یهو انقدر کش پیدا کرد که دیگه نمی شد توی وبلاگ گذاشتش. بنابراین ازاینجا با مقاله ی ویژه نامه طورم همراه باشید!


آخرین جستجو ها

شبیه نوح بهترین وبلاگ آموزشی ایران ♥راه بـــــی نـــــهــــایــت way to infinfty♥ نقد کره Wholesale NFL Jerseys Free Shipping - Buy now Save Up 60% Off! . همسفران نمایندگی فردوسی سلام دومی هااااااا rintvirbunksand شعر مهرداد